جدول جو
جدول جو

معنی هم کلام - جستجوی لغت در جدول جو

هم کلام
هم صحبت، هم سخن
تصویری از هم کلام
تصویر هم کلام
فرهنگ فارسی عمید
هم کلام
هم سخن هم صحبت، معاشر، همنشین
تصویری از هم کلام
تصویر هم کلام
فرهنگ لغت هوشیار
هم کلام
هم زبان، هم سخن، هم صحبت، هم گفت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهل کلام
تصویر اهل کلام
مردم سخن دان و سخنور و فصیح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم کلاس
تصویر هم کلاس
دو یا چند شاگرد که در یک کلاس درس بخوانند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم کنار
تصویر هم کنار
دو تن که در کنار هم یا در آغوش هم باشند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ کِ)
مرکّب از: هم، فارسی + کلاس، فرانسوی، در فارسی یعنی دو شاگرد مدرسه که در یک پایه از تحصیل اند و مواد درسی آنان مساوی است و به خصوص که در یک اطاق (کلاس) درس خوانند
لغت نامه دهخدا
(هََ کَ)
هم کلام. هم سخن. دو تن که با هم گفتگوکنند، لقب مأمورانی که نادرشاه در هرشهر می گماشت تا اعمال و خیالات حکام را گزارش کنند وکارها به استصواب ایشان می گذشت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(هََ)
هم آرزو. دو تن که یک مراد خواهند:
دلاّرام او بود و هم کام او
همیشه به لب داشتی نام او.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
تصویری از یک کلام
تصویر یک کلام
بی چک و چانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کنار
تصویر هم کنار
دو تن که یکدیگر را درآغوش گیرند در کنار گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لا کلام
تصویر لا کلام
بی سخن بی گفت و گو، بی گواه بی پروهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهل کلام
تصویر اهل کلام
فصیح و سخندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کام
تصویر هم کام
دو یا چند تن که یک آرزو دارند هم آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم کلاس
تصویر هم کلاس
همشاگرد، چند نفر که در یک کلاس درس می خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
Speechless, Wordless, Wordlessly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sans voix, muet, sans mot dire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
ไม่มีคำพูด , ไร้คำพูด , อย่างไม่มีคำพูด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
bila maneno, kimya
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
şaşkın, kelimesiz, sessizce
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
말이 없는 , 말 없는 , 말없이
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
言葉が出ない , 無言の , 無言で
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
אילם , ללא מילים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
मूक , बिना शब्दों के
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
terdiam, bisu, tanpa kata-kata
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sprachlos, wortlos
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sprakeloos, woordloos, zonder woorden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sin palabras, mudo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
senza parole, muto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
sem palavras, mudo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
哑口无言的 , 无言的 , 默默地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
niemy, bez słów
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
безмовний , без слів
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
безмолвный , немой , без слов
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی کلام
تصویر بی کلام
নির্বাক , নিঃশব্দ , নীরবভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی